به گزارش سرویس سیاسی آفتاب ری؛ پیدایش نوعی دگردیسی در پاره ای از نسل اول و دومی های انقلاب سبب بروز تعارض های فکری و عملکردی تجدیدنظرطلبان با اندیشه های امام خمینی(ره) شد. طیف های تجدیدنظرطلب، با ایجاد شبهه و تردید نسبت به عملکردهای گذشته و به راه انداختن جنگ روانی همه جانبه می کوشند تا انقلاب و مسئولین را از گذشته ی خود نادم و پشیمان نشان دهند.
اما آنچه بیش از هرچیز این حرکت را گوشزد می نماید، اقدام های افرادی است که در سال های حیات پر برکت امام (ره) یا در حرکت های انقلابی ملت ایران شرکت داشتند و یا خود را جزو طرفداران پر و پا قرص اندیشه های ایشان نشان می دادند؛ ولی اکنون خود را نادم و پشیمان می بینند اینان از همان سال های ابتدایی به قدرت رسیدن هم مشربان اصلاح طلب خود، هجمه به اصول انقلاب و افکار و اندیشه های امام(ره) را آغاز می کنند و انگیزه ی اصلی خود را آشکار می سازند؛ که همانا جدا کردن دین از سیاست و از بین بردن مراکز قدرت دین و پایگاه های آن در جامعه است.
خط دیگر عناصر تجدیدنظرطلب در راستای زیر سؤال بردن عملکرد گذشته ی انقلاب و رهبری امام راحل، تخریب روحیه ی شهادت طلبی و زیر سؤال بردن عملکرد نیروهای جان بر کف انقلاب در 8 سال جنگ تحمیلی بود. در این راستا روزنامه های زنجیرهای که تأسی به امام حسین(ع) در شهادت طلبی را نوعی نگرش خشونت گرایانه معرفی می کردند، ترویج روحیه ی شهادت طلبی را ترویج خشونت و خونریزی دانستند.
از دیگر راه های مقابله با یک اندیشه و تفکر، تحریف آن تفکر و اندیشه است که با این حربه مخاطبین را به اشتباه و انحراف سوق می دهند. برخوردهای گزینشی با یک اندیشه و مسلک، از دیگر راه های تحریف و ایجاد شبهه است.
این مورد نیز در آثار و گفتار سران و تئوریپردازان اصلاحات در برخورد با اندیشه های امام راحل دیده می شود. دشمنان به خوبی پی برده اند که شیعه یعنی تفکری که بر محور ولایت می اندیشد، بر محور ولایت گام برمی دارد و با چراغ ولایت راه را می جوید. پس به این نتیجه رسیده اند که برای اضمحلال حکومت تشیع، چاره ای جز خاموش کردن چراغ فروزان ولایت ندارند.
آنها کوشیدند تا برخلاف تصریحات امام راحل و قانون اساسی، جمهوری اسلامی را به گونه ای تعریف کنند که اسلامیت آن و ولایت فقیه به قدری رقیق شود تا عملاً تحت الشعاع دموکراسی غربی و تابع آن باشد. یکی دیگر از موضوعات جنجال برانگیز که هنوز بعد از گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان بازار داغی در مباحث و محافل سیاسی دارد، بحث قطع ارتباط با آمریکا، چرایی، چگونگی و دلایل عدم برقراری مجدد این رابطه است.
امام خمینی(ره) در پاسخ به آنان که چه در زمان حیات ایشان و چه در سال های پس از آن در نتیجه ی این قطع ارتباط، منافع ملی را بر باد رفته می دیدند، می فرمایند: «اگر ما تسلیم آمریکا و ابرقدرت ها می شدیم، ممکن نبودامنیت و رفاه ظاهری درست میشد و قبرستان های ما پر از شهدای عزیز ما نمی گردید ولی مسلماً استقلال و آزادی و شرافتمان از بین می رفت» در این میان نمی توان ادعای پیروی از خط امام را داشت، اما به خاطر ترس از تحریم و تهدید و... به آرمان های انسانی و اسلامی پشت کرد زیرا همانگونه که امام معتقد بودند، برپایی حکومتی که بر مبنای آموزه های اسلام ناب محمدی(ص) سختی نبرد با طرفداران آمریکایی و حامیان آنان را به دنبال دارد. ای کاش مدعیان اصلاحات پاسخگوی آنچه که در طول 8 سال زمامداری، برقلم ها و زبانهایشان جاری شد، می بودند.
نظر شما