عضو هیات علمی دانشگاه تهران گفت:بعضی ها خطر را از دور می بینند اما بعضی ها تا سرنیزه دشمن به بدنشان وارد نشود احساس خطر نمی کنند. امیدواریم آقای ظریف تا قبل از اینکه سرنیزه دشمن به جسم مبارکشان برخورد کند، متوجه بشوند و به تعبیر امام(ره) ایمان بیاورند که آمریکا واقعا مثل گرگ می ماند. البته من از گرگ ها عذرخواهی می کنم که آنها در خصوصیت حیوانی‌شان واقعا صادق هستند اما آمریکایی ها در درندگی اش صداقت هم ندارد.

به گزارش پايگاه خبري آفتاب ري  به نقل از خیبر آنلاین،محمد صادق کوشکی عضو هیات علمی دانشگاه تهران گفت:اگر اجازه بدهید به بحث توافق ضعیف ژنو بپردازیم. همانگونه که مطلع هستید، حضرت امام خامنه ای بارها اعلام کرده اند که به مذاکرات خوش بین نیستند، اما چون دولت اصرار داشت در بحث گزارش 100 روزه، این مذاکرات را به یک جایی برساند، بحث توافق ژنو مطرح شد. جنابعالی هم جزو اولین نفراتی بودید که به این توافق انتقاد جدی وارد کردید. با توجه به شرایط جاری، نظر شما پیرامون مذاکرات و توافق چیست؟

کوشکی: صبح روزی که اعلام شد توافق ژنو صورت گرفته است، به فاصله کمتر از 2 ساعت دو مطلب نوشتم که البته یکی از آنها کمتر دیده شد (اینجا) و در آن مطلب نوشتم که با فرض بر اینکه سخن دوستان وزارت خارجه صحیح است و توافق خوبی صورت گرفته و به جای 4 یا 8 میلیارد دلاری که اعلام کردند، 80 میلیارد پول ایران آزاد بشود، یا اصلا فرض کنیم که کل تحریم ها هم لغو شود، تازه در این شرایط مثل زمان شاه می شویم. آن زمان تحریم نبودیم و همه چیز هم وارد می کردیم و حتی توان اینکه همه واردات را به کشور بیاوریم را هم نداشتیم و به جهت مشکلات جاده ای و حمل و نقل، برخی کالاها را در دریا می ریختیم و دموراژ کشتی می دادیم، این را آقای عبدالمجید مجیدی، رییس سازمان برناه و بودجه عصر پهلوی، در فرانسه گفته که در کتاب خاطراتش هم چاپ شده است. آنجا نوشتم که اگر ادعای آقای ظریف درست باشد، تازه می شویم مثل ایران سال 1355 که درآمد نفتی داشتیم، با آمریکا و اروپا رابطه خوبی برقرار بود و مشکلی هم وجود نداشت. با این حساب، مصاحبه محمدرضا پهلوی با روزنامه اطلاعات آن زمان را بروید و بخوانید؛ او می گوید که کشور ما از بیماری اقتصادی رنج می برد، ما باید کمربندهایمان را محکم ببندیم، تورم در کشور بیداد می کند؛ این عبارات را جمهوری اسلامی منتشر نکرده است اینها را روزنامه اطلاعات سال 55 و در مصاحبه با شاه منتشر کرده است. یعنی حتی شاه خائن هم فهمیده بود که اقتصاد وابسته به نفت اقتصاد مریضی است. او هم گفته بود که باید کمربندها را محکم ببندیم. حالا من می خواهم بگویم که فرض کنید رابطه ایران با همه دنیا خوب بشود، تحریم ها کاملا برداشته شود، سیل دلارهای نفتی وارد کشور شود و برگردیم به سال 55، با این اقتصاد مریض، دلار نفتی موجب افزایش بیماری اش می شود. مگر در دولت آقای احمدی نژاد کم دلار نفتی وارد کشور شد؟ آیا مشکلات کشور حل شد؟ برای حل اقتصاد کشور باید تولید علم کرد، تولیدکنندگان ملی را کمک کنیم و موانع تولیدشان را برداریم و دستشان را باز بگذاریم از مخترعین و دانشمندان حمایت کنیم. اگر 2 هزارمیلیارد دلار هم از آمریکا به ما برسد باز هم مشکل ما حل نمی شود و معده ما توان هضم این پول ها را ندارد و دچار بیماری هلندی می شویم، مانند آنچه که در دولت آقای احمدی نژاد صورت گرفت. یعنی آن دلارهای نفتی که به کشور وارد شد، به جای حل مشکلات مردم، با خود تورم آورد. پس آنانی که می گویند اگر توافقنامه ژنو حل و فصل بشود، فراوانی و ارزانی می آید، دچار اشتباه هستند. مساله بعدی این است که دستاوردهای توافقنامه ژنو آن چیزی نبود که دوستان می گویند. من نمی خواهم بگویم تیم مذاکره کننده دروغ می گوید اما می گویم آقایان عزیز با عرض شرمندگی شما معنی دشمن را درک نکردید و بسیار به دشمن خوش بین هستید. شما فکر می کنید که آمریکایی ها پای قول و قرار خود وفادار می مانند که هیچوقت نمانده اند و این بار هم نمی مانند. حتی آن قول های ناچیزی که به شما دادند را هم عمل نمی کنند. اخیرا در مجلس نمایندگان تذکر دادند که آن 1/5 میلیارد دلاری که گفته بودند را هم آزاد نکردند. بنده گفتم آقای روحانی اینقدر توقع مردم را بالا نبرید، شما می گویید همه چیز ترک خورد و مشکل حل شد، در حالی که اینگونه نیست و مردم از شما توقع پیدا می کنند، شما که نمی خواهید دروغگو بشوید! این همه خوش باوری در جامعه تزریق نکنید. ساختمان تحریم ها نه تنها ترک برنداشت، بلکه مصمم تر شدند. چرا؟ چون شما وانمود کردید که دارید زیر تحریم ها له می شوید، او هم فشارهایش را بیشتر می کند. اصلا خاصیت تحریم این است که وقتی شما ضعف نشان بدهید، او بر شدت تحریمش می افزاید تا تو را تسلیم کامل کند. تحریم ها وقتی خنثی می شوند که شما بگویید تحریم را 10 برابرش کنید، هزارسال هم ادامه بدهید؛ در این موقع او می فهمد که تحریم ها هیچ فایده ای نداشته است. شما حالا که مذاکره کرده اید، آیا واقعا مشکلات ارزی کشور حل شد؟ آیا الآن گردش مالی به راحتی انجام می شود؟ هنوز قطعات هواپیما وارد کشور نشده، پس کو آن حرف هایی که می زدید؟ بنده و بسیاری دیگر از همان ابتدا هم می دانستیم که آمریکا سر قول و قرارش نمی ماند. قبلا هم با او قرارداد بسته بودیم و یک ثانیه هم به قرارداد الجزایر که توسط بهزاد نبودی بسته شده بود، عمل نکرد. آمریکا آنجا تعهد داده بودند که به امور داخلی ما دخالت نکنند اما حتی یک ثانیه هم به عهد خود وفادار نماندند و ما از او بدقولی دیدیم. حالا در این توافقنامه یک به 10 به ما امتیاز داده اند. 9 تا برای خودشان و یکی برای ما! اگر آقای ظریف می گوید 50 - 50 است، بیاید با هم بشماریم و ببینیم که چه خبر است. بالاخره مفاد معاهده که معلوم است، حتی اگر 30 به 70 هم بود، ما قبول می کردیم. اما آنها همان یک به 10 را عملی نمی کنند. حالا شاید سوال شود که چرا رهبری برای مذاکره اجازه دادند؟ رهبری اجازه داد تا افراد خوش باور هم بفهمند که آمریکا قابل اعتماد نیست؛ رهبری اجازه داد تا بعضی ها از خوابی که در آن بودند، بیدار شوند و به دشمن بیش از این اعتماد نکنند تا امثال آقای ظریف و بزرگتر از او بفهمند که اعتماد به دشمن یعنی با به دست خود دستبند زدن و خود را تسلیم دشمن کردن؛ آن هم دشمن نامردی که به هیچ چیز وفادار و پایبند نیست و چون جز زور و قدرت هیچ زبانی را نمی فهمد. چرا؟ چون منطق زبان بین الملل منطق رئالیسم است و رئالیسم منطقش پاور و قدرت است. اگر دوستان مخالف این نظر هستند و می گویند که منطقی که آمریکا دنبال آن است، حق گرایی است و به حق اصالت و بها می دهند بنده می گویم برعکس، حرف آمریکا حرف زور است. اینکه چرا اسراییل عضو ان پی تی نیست و ما هستیم و به ما فشار می آورند و بیشتر از همه دنیا بازرسی شدیم و باز هم به مشکوک هستند، این برمبنای زور است نه حق گرایی. خوب آقای ظریف متوجه این مساله نمی شود. بالاخره دودهه از عمرش را در آمریکا زندگی کرده است و آب و هوای آنجا در ذهن ایشان تاثیراتی گذاشته است. نیتش خیر است و ما هم مخلص نیت ایشان هستیم مثل آقای احمدی نژاد؛ اما من فکر می کنم آقای ظریف و آقای روحانی یک احمدی نژاد شیک پوش هستند و هیچ فرقی نمی کنند. هردوی اینها واقع بینانه به مسایل نگاه نمی کنند. آقای احمدی نژاد از آن طرف و ایشان از اینطرف. هرچند آقای احمدی نژاد هم در سال ها آخر تفکراتشان ظریف و لطیف شده بود. * با این مسایل، نظر شما راجع به گام نهایی مذاکرات هسته ای چیست؟ کوشکی: از اول هم عرض کردیم که این مذاکرات پایانی ندارد و به هیچ چیز نخواهد رسید؛ آمریکایی ها ما را سر کار گذاشته اند. اینکه چه باید بکنیم، به نظرم باید باز هم صبر کرد تا دوستانی که همچنان امیدوارند آمریکا مودبانه با آنها رفتار کند و قول مردانه بدهد و تحریم ها را بردارد و... چشمشان را باز کنند. آنها هنوز به دشمن خوش بین هستند و البته آمریکا را دشمن نمی دانند. بعضی ها خطر را از دور می بینند اما بعضی ها تا سرنیزه دشمن به بدنشان وارد نشود احساس خطر نمی کنند. امیدواریم آقای ظریف تا قبل از اینکه سرنیزه دشمن به جسم مبارکشان برخورد کند، متوجه بشوند و به تعبیر امام(ره) ایمان بیاورند که آمریکا واقعا مثل گرگ می ماند. البته من از گرگ ها عذرخواهی می کنم که آنها در خصوصیت حیوانی‌شان واقعا صادق هستند اما آمریکایی ها در درندگی اش صداقت هم ندارد. آمریکایی ها فقط و فقط زبان موشک و اسلحه را می فهمند، دولتمردان آمریکا تا زور بالای سرشان نباشد آدم نمی شوند. آنها چندجا خوب فهمیدند، وقتی شهید نادر مهدوی 16 مهرماه 66 با ناوگروهش، شهید خداداد آبسالان و دیگران با موشک استینگر هلی کوپتر آمریکایی را سرنگون کردند، آمریکایی ها زبان نادر مهدوی را خوب فهمیدند؛ به همین خاطر وقتی نادر با جراحت اسیر آنها شد، یک میخ 10 سانتی را در بدن او وارد کردند با شکنجه او را شهید کردند و جسم له شده اش را پس دادند. آمریکایی در بیروت و در انفجار مقر مارینز که 280 تفنگدار متجاوزشان به درک واصل شدند، آن موقع زبان مردم لبنان را خوب فهمیدند و از این کشور رفتند. آمریکایی ها پهپادها و اف 11 ها و موشک های کروز و بمب اتم و این مسایل را به رخ مردم دنیا می کشد، پس باید با او به زبان خودش صحبت کرد. مردم لبنان سال 83 با آمریکایی ها با زبان خودشان صحبت کردند و آنها بساطشان را این کشور جمع کردند و رفتند. چندتا جاسوس آمریکایی را گرفتند و البته با وساطت برخی از همین آدم های خوش خیال آزاد شدند و آنها فهمیدند که لبنان جای جاسوسی نیست. بچه های مسلمان ما لانه جاسوسی آمریکا را گرفتند و با خفت آنها را بیرون کردند، آن وقت آمریکایی ها زبان انقلاب ما را فهمیدند. با آنها باید با همین زبان صحبت کرد چون آنها هم با دنیا با همین زبان صحبت می کنند. دین ما هم این را می گوید و با هر کس باید مثل خودش حرف زد. مشکل آقای ظریف این است که دیپلماسی را از آمریکایی ها یاد گرفته است اما امام(ره) دیپلماسی را از قرآن و اجداد طاهرینش آموخته بود. ائمه به ما می گویند که با متکبر با تکبر برخورد کنیم و با افراد مودب، با ادب و احترام. آقای ظریف باید بفهمد که هرچه با آمریکایی با زبان لبخند و متواضعانه صحبت بکند، آنها پرروتر و گستاخ تر می شوند. حضرت امام(ره) با چند فرد سیاهپوست محروم که از آن سوی آفریقا می آمدند با چه لحنی صحبت می کردند و ادوارد شوارد نادزه به عنوان نماینده ابرقدرت شرق با چه لحنی صحبت کردند؟ با متکبر، متکبر و با مودب، مودب. آقای ظریف این را نمی داند چون در گفتمان آمریکایی رشد کرده است. مشکل امثال آقای ظریف این است که به چشمشان عینک انقلاب اسلامی نزده اند و با عینک آمریکا به آمریکا نگاه می کنند؛ به همین خاطر مطمئن هستند که می توانند مشکلات ما با آمریکا را حل کنند. آنها فکر می کنند که مشکل ایران و آمریکا دیوار بلند بی اعتمادی است در حالی که مشکل ما با آمریکا بر سر استکباری بودن اوست، او با خدا، دین، عدالت و بشریت مشکل دارد. مشکل ما با آمریکا این است که او امروزه مصداق عینی فرعون است و "انا ربکم الاعلی" می گوید و تو زمین خوش را خدا می داند. بحث ما بر سر مسایل هسته ای و حقوق بشر و اینها نیست، اینها بهانه است. دیپلماسی اهل بیت(ع) می گوید یک قدم عقب نشینی در برابر فرعون موجب 100 قدم پیشروی او می شود؛ آقای ظریف این را نمی داند و به همین خاطر می گوید که دوستان اماراتی راجع به جزیره بوموسی سوءتفاهم دارند و ما حاضریم برای سوءتفاهم آنها صحبت کنیم! اگر دوستان اماراتی راجع به تهران هم سوءتفاهم داشتند، آیا آقای ظریف حاضر بودند برای سوءتفاهم آنها صحبت کنند؟! ما دوست اماراتی نمی بینیم بکه برده های زرخرید آمریکایی می بینیم و به هیچ عنوان به آنها اجازه نمی دهیم که راجع به هیچ چیز ما سوءتفاهم داشته باشند. بوموسی و تهران هیچ فرقی نمی کند و کسی حق ندارد راجع به یک وجب خاک این کشور با کسی صحبت کند. دوستان اماراتی آقای ظریف امروز راجع به بوموسی سوءتفاهم دارند و فردا درباره تهران و آذربایجان. یکبار راجع به سوءتفاهم دوستان روس بعضی ها مذاکره کردیم نتیجه اش شد جدایی قفقاز جنوبی و 11 شهر بزرگ دیگر از ایران. چرا؟ چون برخی با تفکرات مانند آقای ظریف رفتند تا با دوستان روس خود بر سر سوءتفاهم ها صحبت بکنند. * یعنی شما هم توافق ژنو را با ترکمانچای مقایسه می کنید؟ کوشکی: خیر؛ بنده راجع به لحنی که صحبت می کنند، نظر می دهم و معتقدم که این لحن، به مراتب خطرناکتر از ترکمانچای هست. در بحث توافقنامه ژنو، نهایتا اگر به فرض محال به نتیجه هم برسد، فوقش این است که از استقلال خود خرج کرده ایم و داده ایم اما این لحن که با دوستان اماراتی شان صحبت می کنند موجب می شود که خاک کشورمان را هم بدهیم. عقب نشینی هسته ای عقب رفتن از استقلال کشور است اما در رابطه با خاک کشور که نمی توانیم صحبت کنیم. آن وقت از قاجار و فتحعلیشاه و... بی عرضه تر می شویم. ما تعارف نداریم، آنها غلط می کنند که سوءتفاهم دارند. ما در رابطه با خاک خود سوءتفاهم نداریم. مشکل بعضی ها (...) این است که سربازی نرفته اند و یا سربازی شان را در نیویورک گذرانده اند. در سربازی دو مساله اسلحه و وطن را جزو نوامیس یک سرباز به حساب می آورند و به او می گویند که در رابطه با این دو مساله با هیچکس حتی شوخی هم نکن. بعضی ها (...) چون سربازی نرفته اند و یا سربازیشان را در نیویورگ گذرانده اند، این مسایل را نمی دانند. آنها در کل 8 سال دفاع مقدس در نیویورک بودند و... والا نمی گفتند که آمریکا با یک بمب می تواند توان دفاعی ما را نابود کند. کدام آدم سربازی رفته ای این تیپی حرف می زند؟! این خیلی سخن زشت و بدی بود. چه کسی راجع به سوءتفاهم اماراتی راجع به وطنش صحبت می کند؟ این نگاه، نگاه غلطی است.

* همانگونه که مشاهده می کنید بحث شکایت از رسانه های حزب اللهی و نیروهای انقلابی شدت گرفته است. از نشریه یالثارات تا 9 دی و وطن امروز و برخی یادداشت نویس ها و... به نظر شما چه باید کرد؟ کوشکی: من معتقدم وزارت ارشاد کارهایش به هم می آید و با هم متناسب است. خوب می بینید که روزنامه آسمان قصاص را عملی غیرانسانی معرفی می کند اما وزارت ارشاد و هیات نظارت بر مطبوعات حتی نمایشی هم چیزی نمی گویند. روزنامه بهار مذهب رسمی شیعه را زیرسوال می برد، آنها حتی اگر به تشیع هم اعتقادی نداشتند حداقل باید به قانون اساسی کشور معتقد می بودند که مذهب رسمی کشور را شیعه اعلام کرده است؛ آنها باور شیعه را زیرسوال بردند و نقد علمی نکردند بلکه تخطئه کردند. آنجا هم وزیر ارشاد واکنشی نشان نداد و حتی ظاهری هم متاسف نشد. حال اگر آن وزارت ارشاد و این هیات نظارت با نشریات ارزشی برخورد نکنند، جای تعجب دارد. ما به ازای اینکه آسمان توقیف نشود وقتی که به حکم صریح قرآنی می کند، آن وقت باید بیایند یالثارات را توقیف کنند که چرا سخنان معاون رییس جمهور در امور زنان را فمنیستی خوانده است. به کدام استناد؟ همان بندی که می گوید اگر نشریه ای به مقدسات توهین کرد باید توقیف بشود. در نظر دوستان اینکه یک نفر سخنان معاون رییس جمهور که شایبه فمنیستی بودن دارد، را نقد کند به جهت توهین آمیز بودن باید توقیف شود. جالب اینجاست که می آیند و چندروز پس از توقیف، در گفتگویی رسمی انواع اتهامات را علیه این نشریه مطرح می کنند. چه کسانی؟ آنهایی که نه آسمان را خشک و خالی محکوم می کنند و بهار را؛ اما در یک اقدام مجرمانه و قبل از اینکه یالثارات دادگاهی شود، اتهامات سنگینی را علیه این نشریه و گردانندگان آن وارد کردند و به آنها توهین کردند. مگر اینها دادگاه هستند که اینگونه رفتار می کنند؟ این کارها را کردند تا شاید دلشان خنک بشود؛ تمی دانم شاید لازم باشد چند رسانه دیگر هم توقیف شوند تا دلشان بیشتر خنک بشود! اینها با هم تناسب دارند؛ فردی که سگ ها را باز می کند، سنگ ها را می بندد، تا چه اتفاقی بیفتد؟ سگ ها بیایند و فرهنگ دینی جامعه را پاره کنند و موجب نگرانی خبرگان و رهبری و مراجع و مردم متدین شوند. وقتی سگ های هار فرهنگی باز می شوند و از آن طرف سنگ ها بسته می شوند مشخص است که نگرانی فرهنگی ایجاد می شود. از شاعری که افتخارش اهانت به اسلام و نظام و انقلاب است با منت کشی دعوت می کنند که در جشنواره شعر فجر حاضر بشود و البته آنقدر هم شجاع نیستند که بگویند ما این کار را کردیم. مهاجرانی خیلی آدم شجاعی بود، او می گفت که می خواهد فلان کار را بکند. دوستان از این طرف در حمایت از فرمایشات رهبری بیانیه می دهند و از آن طرف از شاعری با آن کارنامه دعوت می کنند... این خیلی جای تامل دارد. اگر این وزارت ارشاد رسانه های ارزشی را به صورت کمباینی قلع و قمع نکند جای تعجب دارد. مدال یالثارات و بقیه رسانه هایی که مورد لطف و عنایت آقایان حقوقدان واقع شده اند این است که این دولت آنها از شکایت کرده و توقیف شده اند. نشان می دهد که اینها درصدی از خلوص را داشته اند چون اگر حرفشان کج و غلط بود، آن وقت تشویق می شدند. مگر ندیدید در جشنواره ای که اصلا معلوم نشد کی برگزار شد، کی شروع شد و به پایان رسید، از چه کسانی تمجید کردند؟ دوستان خودشان نشستند و یک برنامه ای چیدند و خواستند به برخی افراد به اصطلاح یک حالی بدهند تا با قدرت بیشتری به نظام و مقدسات توهین کنند. ما از دوستان حقوقدان بیشتر این انتظار داریم چون تازه دارد دستشان گرم می شود! تفکرات سیاسی گروه "بیم و امید" همان تفکرات سیاسی آقای هاشمی است. آقای هاشمی اعتقاد کامل به بسته بودن فضای سیاسی در داخل داشت و اینها هم همین اعتقاد را دارند؛ یا باید بگویی بله قربان یا خفه بشوی! اما در عرصه فرهنگی باید باز باشد تا مردم سرگرم شکم و شهوت شوند تا دیگر کسی جرات نقد آقایان را به خود ندهد. در عرصه خارجی نیز تسلیم و تواضع در برابر دشمن! آقای هاشمی می رفت و از اروپایی ها خواهش می کرد که لطفا بیایید و ما را نقد کنید تا ما خود را اصلاح کنیم؛ به عبارتی دیگر منت کشی در برابر اتحادیه اروپا. آنها می گفتند که شما با بهائیت بد برخورد می کنید، بعد دیدیم که دست بهایی ها در داخل کشور باز شد. اگر اینها معتقدند که دانستن حق مردم است و آقای هاشمی خیلی دوست دارد مردم همه چیز را بدانند، بیایند و بگویند که در جریان مذاکراتشان با اروپایی ها چه گذشت؟ چه تعهداتی دادند تا در برابر آن بتوانند از کشورهایی اروپایی مثل آلمان وام بگیرند؟ دیدگاه آقای روحانی دیدگاه رقیق شده آقای هاشمی است و آقای هاشمی اعتقاد عجیبی به تک صدایی داشت. آنها نه تنها حقوقدان نیستند، بلکه شبیه سرهنگ های زمان قدیم (...) هستند. بسیاری از سرهنگ های امروزی به شدت مهربان هستند و پشت مدال هایشان قلبی از طلا دارند اما برخی سرهنگ های قدیم اینگونه نبودند. * سوال بعدی ما راجع به مساله فلسطین و گروه های مقاومت به ویژه حماس هست. باتوجه به اتفاقات اخیر و رفتار اشتباه حماس در ماجرای سوریه، تعاملات ما با این گروه چگونه باید باشد؟ کوشکی: ببینید حماس یک گروهی که دهها رهبر دارد، بافت شبه اخوانی آن باعث شده که یک رهبر نداشته باشد، در میان این رهبران همه رقم تفکری وجود دارد از حامیان صدام تا حامیان جمهوری اسلامی؛ پس اگر حماس را یک کاسه ببینیم اشتباه کرده ایم. مساله بعدی این است که عمده همکاری های ایران با گردان های عزالدین قسام یا همان شاخه نظامی حماس بوده است. آنها فهمیده اند که باید با اسراییل بجنگند و زبان ما را بهتر از گروه های دیگر حماس متوجه شده اند و ما هم تلاش کرده ایم در هر زمینه ای که بتوانیم، کمکشان کنیم. جالب اینجاست که رزمندگان عزالدین قسام که در جنگ 22 روزه و 8 روزه پای کار بودند، در این بازی کثیف سیاسیون وارد نشدند؛ بخش اعظم گردان های عزالدین قسام در این مدت فریاد می زدند که دشمن اصلی ما اسراییل و مهمترین حامی جمهوری اسلامی است. بخش سیاسی حماس هم چند قسمت شدند، بخشی از آنها فریب دلارهای قطری ها را خوردند و حالا آواره شده اند و از ترکیه، مصر و قطر هم رانده شدند. در همان زمان که برخی چهره های سیاسی حماس مصلحت فلسطین و جهان اسلام را فراموش کرده بودند و برق دلارهای نفتی چشمشان را گرفته بود، برخی آدم های شریف هم حضور داشتند که داد می زدند که این کار اشتباه است و در زمین دشمن بازی نکنید؛ یاور اصلی ما جمهوری اسلامی است؛ مانند محمود الزهار. پس همه چهره های سیاسی حماس هم فریب دشمن را نخورده بودند. متاسفانه رسانه های ما و تریبون داران در مسایل مختلف انقلاب اسلامی اطلاعات علمی به مردم نمی دهند و هنوز ممکن است مردم ما تفاوت جهاد اسلامی، حماس و حزب الله را ندانند. این تقصیر همه ماست که تنبلی کردیم و به مردم توضیح ندادیم که در داخل حماس چه خبر است. باید اطلاع رسانی صورت بگیرد و به مردم راجع به وضعیت داخلی حماس و تفاوت های درونی آنها صادقانه گفته شود اما متاسفانه با همه چیز احساسی برخورد می کنیم حتی با حماس؛ نمی گوییم کجایش قهرمان است و کجایش مشکل دارد و دشمن از این خلا و عدم اطلاع رسانی دقیق سوءاستفاده می کند. * راجع به بحث هولوکاست چه نظری دارید؟ کوشکی: در مساله هولوکاست دولت قبل خوب وارد نشد و آقای احمدی نژاد این مساله را بد مطرح کرد و این فرصت سوخت و باید صبر کرد تا در آینده فرصتی دوباره به دست بیاید. اگر ایشان این مساله را معقول مطرح می کردند این برای همیشه می ماند. * شما در انتخابات های مختلف ریاست جمهوری به چه کسانی رای داده اید؟ کوشکی: من در چند دوره اخیر آدمی که واقعا در قد و قواره ریاست جمهوری باشد، را نمی شناختم و البته قطعا بود اما بنده نمی شناختم. به همین خاطر دنبال نامزدی می گشتم که رای دادن به او رای به کل نظام باشد و البته مطمئن باشم که رای هم نمی آورد که رای سفید ندهم. در سال 84، 88 و 92 به چنین فردی رای دادم که در سال 88 و 92 چنین نامزدی را خداوند رساند و امیدوارم که در دوره های بعدی هم ایشان باشند تا ما رای سفید و باطله ندهیم. سال 84 هم مبلغ کسی نبودم اما بنای ما آن بود که هاشمی رای نیاورد. حتی در دور دوم انتخابات که هاشمی و احمدی نژاد با هم رقابت داشتند، در مسجد جامع شاهرود سخنرانی داشتم، آن موقع آقای کاظم جلالی، رییس فعلی مرکز پژوهش های مجلس، ستاد بزرگی را برای آقای هاشمی زده بود. در سخنرانی کلی دلیل آوردم که چرا نباید هاشمی مجددا رییس جمهور شود و اگر او بیاید چه مشکلاتی برای کشور به وجود خواهد آمد. در حالی که در دور دوم تنها دو کاندیدا حضور داشتند، یکی گفت که چرا نمی گویید به چه کسی رای بدهیم؟ گفتم چون نمی خواهم بعدها شرمنده مردم بشوم پس فقط می گویم به هاشمی رای ندهید و الحمدالله حتی به اندازه یک رای هم برای احمدی نژاد رای جمع نکردم. در سال 80 به احمد توکلی رای دادم آن هم به خاطر نه به اصلاحات. در سال 76 به این نتیجه رسیده بودم که اگر آقای ناطق بیاید، سیاست های هاشمی ادامه پیدا می کند و عفونت ایجاد شده در دولت قبل به نام جناح مذهبی ادامه پیدا خواهد کرد و برای انقلاب مشکلاتی به وحود خواهد آورد، در دانشگاه امام صادق(ع) به دوستان گفتم که من امروز به آقای خاتمی رای می دهم اما از فردا اولین منتقد جدی او خود من خواهم بود. آن رای، رای جانبداری به خاتمی نبود بلکه از سال 72 نگاه هاشمی، کارگزاران و جناح چپ را به طور جدی نقد می کردم و تلقی من این بود که با این انتخاب، عفونت های ایجاد شده در پیکره انقلاب براساس رفتار دولت قبلی، به بیرون خواهد ریخت و مشکلات کمتری را به وجود خواهد آورد. * باتوجه به وضعیت سیاسی کشور، آینده جبهه انقلاب اسلامی به ویژه در بحث انتخابات مجلس را چگونه ارزیابی می کنید؟ کوشکی: من از بچه های انقلابی و دارای دغدغه برای نظام و اسلام یک خواهش دارم و آن اینکه به امید کسی ننشینند؛ در جنگ اگر می خواستیم به امید کسی بنشینیم، صدام تا سیستان و بلوچستان را هم اشغال می کرد. هرکسی باتوجه به توانش از اسلام و انقلاب و نظام دفاع کرد که شد دفاع مقدس. از زنان خانه دار بگیرید تا مردهایی که با لباس شخصی رفتند خرمشهر تا ببینند چه کمکی می توانند بکنند. در عرصه سیاسی و انتخابات هم بچه های مذهبی در شهرهای مختلف باید بگردند و یک چهره واقعا انقلابی که سبک زندگی اسلامی و انقلابی حقیقی دارد را پیدا کنند و همان فرد را نامزد انتخابات کنند. منتظر نباشند جناح های مدعی اصولگرایی از تهران برای آنان نامزد تعیین کنند. خودشان اگر چهره باسواد، سالم، متعهد و کاربلد پیدا کردند آنها را نامزد کنند. زمان اینکه بچه های مذهبی بشوند پیاده نظام سیاستمداران حرفه ای مدعیان اصولگرایی، گذشته است. مدعیان یا باید خلوص انقلابی گری خود را به بالای 95 درصد برسانند که بعید است حالش را داشته باشند و متمایل به این مساله بشوند، یا خود مردم بروند و سیاستمداران تراز انقلابی که در شهرهایشان هستند را پیدا کنند. ما صدها تشکل فرهنگی در سطح کشور داریم که با پول توجیبی مردم به بهترین شکل ممکن فعالیت می کنند و اداره می شوند و در جنگ نرم خاکریز به خاکریز از ارزشها دفاع می کنند و ایستاده اند. بسیاری از این نیروها لیاقت حضور در مجلس را دارند؛ آنها را باید گلچین و انتخاب کرد.

* ضمن تشکر از فرصتی که به ما دادید، در آخر کار، چند کلمه را مطرح می کنیم، شما در عبارتی کوتاه نظر خود را درباره این کلمات مطرح کنید. دولت اعتدال: (پس از مکثی نسبتا طولانی) تصورات آقای روحانی صادق زیباکلام: بعدی محمود احمدی نژاد: مصداق فرصت سوزی به واسطه غرور دانشکده حقوق دانشگاه تهران: امیدوارم اینجا و همه دانشکده های کشور آدم های مفیدی تربیت بشوند هاشمی رفسنجانی: اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا فیس بوک: (پس از مکثی طولانی) آزمون پایبندی برخی مسئولان به قانون محمد نوری زاد: بعدی سبد کالا: تدبیر و امید حسن روحانی: هاشمی مینی مال دانشگاه آزاد: حیات خلوت سال 1393: برای من یک گام نزدیکتر شدن به مرگ نرمش قهرمانانه: اصلا فهمیده نشد سعید جلیلی: فرصتی که سوزانده شد امام خامنه ای: در کشور کم دیدم که مسئولان معنی ولایت فقیه را آنگونه که امام خمینی(ره) خواسته بودند، فهمیده باشند. اگر ولایت فقیه را خوب فهمیده بودیم، رفتار آنانی که مدعی حمایت از ولی فقیه بودند تفاوت می کرد روزنامه کیهان: روزنامه کیهان محمدصادق کوشکی: مخلوق خطاکار خدا

انتهای پیام/ش

برچسب‌ها

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 8 =