رویداد ، در حالی که غرب در تدوین دکترین مطالعات راهبردی اش در رویارویی با شرق برای اسلام انقلابی جایگاه ویژه ای را خواه بصورت علنی و خواه بصورت اعلامی در نظر نگرفته بود و بجای آن بر خطر روسیه و خطر ایدئولوژی مارکسیسم اصرار می ورزید، پس از مدتهای طولانی غیبت و کنارهگیری، کاندولیزا رایس در واشنگتنپست مقالهای با عنوان «سوریه، نقطه مرکزی حفظ انسجام خاورمیانه»به رشته تحریر درآورده است.
مقاله رایس دو نتیجهگیری دارد. اولین استنتاج آن این است که ایران معاصر همان کارل مارکس قرن نوزدهم است.البته این مقاله که متمرکز بر نقش رهبر انقلاب اسلامی نیز در رستاخیر جهانی اسلام شده است ، بیشتر بر عنصر وحدت آفرینی و محوری گفتمان ایشان نیز اشاره هایی داشته است.
وی در این مقاله نوشته است: مارکس میگفت: «کارگران جهان متحد شوید!»؛ و از آنان میخواست که از «خودآگاهی کاذب» ملی دست بردارند؛ زیرا منافع مشترک کارگران است که فارغ از چارچوب مرزهای ملی، آنان را متحد میکند و این بزرگتر از آن چیزی است که کارگران را با اسم قومیت و ملیت با طبقات استثمارگر پیوند میدهد.و اما ایران؛ ایران نیز فریاد میزند: «شیعیان جهان، متحد شوید!» زیرا صف کشیدن پشت سر مذهب، مهمتر از تمسک به هویتهای ملی در سعودی، بحرین، عراق، سوریه و لبنان است.
گفتنی است این مقاله نوید چرخش راهبردی در سیاست خارجی آمریکا از رویارویی با مارکسیسم به مبدا رویارویی با اسلام انقلابی و بصورتی ملموس شیعه را میدهد.
طبیعی است چنین نقطه نظراتی از سوی وزیر خارجه پیشین آمریکا نشان از بحران در آگاهی های سیاست خارجی آمریکا نسبت به توان بالقوه و بالفعل جمهوری اسلامی ایران و نقش کلیدی رهبر انقلاب اسلامی دارد.
نظر شما