
تاکنون از منظر مظلوم واقع شدن زنان در جنگ و مورد تجاوز قرار گرفتنشان کمتر سخن به میان آمده نمی دانم این مسئله اهمیت چندانی نداشته یا چون قبیح بوده از ذکر آن خودداری شده است، که اگر این بوده بسیار جای تعجب دارد چون حقیقت تلخی بوده که وجود داشته است.
به گزارش تهران نیوز ، به نقل از زنان خبر؛حضرت علی علیه السلام فرموده اند: با دشمن جنگ را آغاز نکنید تا آنها شروع کنند؛ زیرا بحمداللّه حجت با شماست، و آغازگر جنگ نبودنتان، تا آنکه دشمن به جنگ روى آورد، حجت دیگر بر حقانیت شما خواهد بود. اگر به اذن خدا، شکست خوردند و گریختند، آن کس که پشت کرده نکشید، و آن را که قدرت دفاع ندارد آسیب نرسانید، و مجروحان را به قتل نرسانید. زنان را با آزار دادن تحریک نکنید هر چند آبروى شما را بریزند، یا امیران شما را دشنام دهند.
در روزهای اول جنگ تحمیلی در شهر «کرند غرب» سر جاده میایستادیم تا به رزمندهها کمک کنیم. در یکی از این روزها دیدیم مرد میانسالی به ما نزدیک میشود. از دور چیزی شبیه به چوب در آغوشش بود. تشنه و گرسنه و خاکآلود بود. از یکی از روستاهای قصرشیرین میآمد. اما چیزی که در آغوشش بود نه چوب، بلکه جنازه دخترش بود که ۹ یا ۱۰ ساله میآمد. پیشانی دخترش سوراخ بود. تا پرسیدیم کجا میروی؟ گفت: قبرستان کجاست؟ میخواهم دخترم را دفن کنم.
وضعیت روحی و جسمی مناسبی نداشت .بعد از دفن دخترش و پذیرایی به خودم جرأت کردم و پرسیدم چه اتفاقی افتاده است؟. گفت: این دخترم است. خودم کشتهام. نیروهای عراقی وقتی وارد روستایمان شدند مرا به درختی بستند و ۱۱ نفرشان در مقابل چشمانم به دخترم تجاوز کردند. هرچقدر التماس کردم توجه نکردند.به یکی از فرماندهان عراقی گفتم یک اسلحه به من بدهید. خندیدند و پرسیدند اسلحه برای چه؟ خیلی التماس کردم. فرمانده عراقی گفت:یک اسلحه به او بدهید. نمیدانستند چه کار میخواهم بکنم. در حالی که چند نفرشان مواظب بودند تا به طرفشان شلیک نکنم پیشانی دخترم را نشانه گرفتم و او را کشتم. با خودم گفتم اگر دخترم زنده بماند با این وضعیت چه آیندهای در انتظارش خواهد بود؟
تاکنون از منظر مظلوم واقع شدن زنان در جنگ و مورد تجاوز قرار گرفتنشان کمتر سخن به میان آمده نمی دانم این مسئله اهمیت چندانی نداشته یا چون قبیح بوده از ذکر آن خودداری شده است، که اگر این بوده بسیار جای تعجب دارد چون حقیقت تلخی بوده که وجود داشته است.اما من وقتی با زن جنگ و خرمشهر همصحبت شدم و وحشی گری های ارتش بعث را برایم بیان کرد وظیفه خود دانستم کمی هم به مظلومترین افراد این جنگ یعنی زنانی که مورد تجاوز کفار قرار گرفتند اشاره کنم تا شاید به گونه ای پاسخی به هجمه رسانه های غربی داده شود که مدعی آزاد نبودن زنان در ایران هستند کجا بودند وقتی که سرکرده پلیدشان از هیچ آزار و اذیتی نسبت به مردم ما از جمله زنان و کودکانمان فروگذار نکرد.
عده ای از زنان درجنگ، خانه و کاشانه و عده ای اعضای خانواده و برخی نیز زندگی خود یـا حـداقل سلامتی شان را از دست داده اند. طبق خاطراتی که از زنان در جنگ هشت ساله ما برجـای مانـده، بسـیاری اززنان در طول دوره جنگ با جنگ زیسته اند و آن را بسان یکی از بدیهی تـرین عناصـر زنـدگی روزمـره از آن خود کرده و بدان عادت کرده اند، اگرچه عادتی از سر اجبار و تحمیل و همـواره دردنـاک بـوده اسـت. بـرای برخی از آنان، این مسأله موجب احساس ازجاکندگی از متن زندگی بوده، برخی روابط زندگی خانوادگی خـود را در حال فروپاشی و تغییرات جدی دیده اند، برای برخی وقوع جنگ به معنای تغییـرات وسـیع و پردامنـه ای بوده که در خویشتن زنانه خود احساس و ایجاد کرده اند، برخی تا نزدیکی دشمن پیش رفته و برخی طعم تلخ و خوارکننده تجاوز را چشیده اند و برخی تمام زندگی و احساس بودن در جهان را معلق یافتـه انـد.
مسئله زنان و جنگ می تواند مستقلا مورد بحث قرار گیرد، زنانی که ناخواسته مورد تجاوز و تعدی واقع می شوند. در شرایطی که دشمن وارد خاک کشور شده و این زنـان عمـدتاً دور از حمایـت خـانواده هستند یا در مواردی کاری از دست خانواده هایشان برنمی آید، ناچارند تدبیری برای احتمـال تجـاوز و تعـدی دشمن به بدنهای خود بیندیشند، این مسأله ذهن اغلب زنانی که با جنگ مواجه شدهاند را به خـود مشـغول کرده و موجب شکل گیری نوع ویژه ای از تجربه اساساً زنانه از جنگ شده است.از آنجا که زنان جنگزده اولین گروه از زنان هستند که با جنگ مواجه میشوند، اغلـب خـاطراتی کـه از جنگ نوشته یا تعریف شده، مربوط به آنان است؛ یعنی زنانی که در شهرهای مرزی کشورزندگی میکردندو در حال طی کردن روال عادی زندگی خود، به ناگاه با هیولای جنگ مواجه مـی شـوند.تجربه ترس از مورد تجاوز قرار گرفتن بدن زنانه، تجربه مشترک اغلب زنان در فرهنگهـا و موقعیـتهـای مختلف است.
از آنجا که اساس چنین تجربه ای خفیف و خوار کردن زنان مورد تعرض و اعضـای خـانواده آنـان است، این تجربه در جنگ وجوهی دیگر پیدا میکند که آن را بسیار جدیتر و خشنتر نشان میدهند. در ادبیات جنگ اکثر ملتها، با صحنه های مختلفی مواجه میشویم که متجاوزان برای درهم شکستن روحیه مردم دسـت تجاوز به سوی همسران، خواهران و مادران آنان دراز کرده اند. این تجربه ای است که در جنگ ایران و عراق نیز بر سر زنان سایه افکنده و شاید بیش از هرچیزی آنان را به هراس میافکند خانواده های جنگزده به دلیل حضور همه اعضای خانواده در میـدان جنـگ، بیشـترین تجربـه را از ایـن هراس دارند. همه خانواده ها سعی میکنند زنان و کودکان خود را از منطقه جنگی دور کنند. ترس از تجاوز و بیحرمتی به ناموس خانواده، ترسی است که تقریباً در میان همه خانواده ها و خصوصاً در دل همه زنان وجود دارد. تجربه بیحرمت شدن و مورد تعرض قرار گرفتن، چیزی است که در کمتـر نوشـته ای از آن یـاد شـده است. حتی برخی خانواده ها که موفق به مهاجرت نشده و بـا پـیشروی دشـمن در خـاک خرمشـهر زنـان و دختران خود را در معرض بی حرمتی می بینند، بـرای کشـتن آنهـا و جلـوگیری از بـی حرمـت شـدن خـانواده برنامه ریزی میکنند.
در دفاع مقدس ما، با غیرت جوانان غیور ایرانی ددمنشان بعثی کمتر توانستند به این اعمال ننگین خود ادامه دهند زیرا زنان نیز با غیرت مردانه تا جایی که در توان داشتند از کیان خود محفاظت کرده و بعضا سگ های کثیف بعث را به حقارت کشاندند و اما روی سخن با کسانی است که در خارج از کشور در زمان دفاع مقدس همراه و کمک دشمن وحشی بودند و خود را به کری و کوری زده و اعمال ننگین ارتش عراق را نا دیده می انگاشتند و دغدغه زنان و کودکان مظلوم ما را نداشتند اما اکنون که منافع خود را در خطر می بینند داعیه دار زنان ایرانی شده اند و دربند بودن زنان را در بوق و کرنا کرده و از نبود آزادی زنان در رنج و آه و فغان هستند!و روی دیگر سخن با نسل امروز و زنان امروز است تا بدانند چه اتفاقهای ناگواری رخ داد و چه جوانانی جان خود را برای حفظ ناموس و غیرت خود خالصانه فدا کردند و چگونه در مناطق جنگی زنان در معرض وحشیانه ترین تعدی و تجاوز قرار گرفتند، پس بیایید به حرمت آنهمه فداکاری جوانان و رنج زنان که امنیت و آرامش امروز ما را به ارمغان آورد برای خود ارزش قائل شده و از تهاجم فرهنگی که با فساد و بی بندو باری و بدحجابی عجین است دوری کرده و برای شخصیت خود بیش از هرچیزی ارزش قائل باشیم.
انتهای متن/*
نظر شما