
یادداشت؛
پیروزی خاموش در میدان جنگ ترکیبی
در یکی از پیچیدهترین نبردهای ترکیبی علیه ایران، کشور توانست با حفظ ثبات بازار و تداوم خدمات، الگویی جدید از تابآوری ملی را ارائه کند و پیروزی خاموش حاصل از ترکیب هدایت راهبردی، مشارکت مردمی و حکمرانی هوشمند را رقم بزند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «تهران نیوز»، معصومه ملکی فعال رسانه در یادداشتی پیرامون ثبات اقتصادی و امنیتی کشور در جنگ 12 روزه، نوشت: در روزهایی که تحلیلگران از آغاز نبردی چندوجهی میان ایران و رژیم صهیونیستی خبر میدادند، ایران صحنهای از آرامش و انسجام بود. برخلاف جنگهای کلاسیک، این نبرد نهتنها در میدان نظامی، بلکه در زمین روانی، اقتصادی، رسانهای و سایبری جریان داشت. اما آنچه ایران را از سایر کشورها متمایز کرد، پیروزی خاموش در نبردی نابرابر بود؛ پیروزی که نه در صدای انفجارها، بلکه در آرامش صف نان و امنیت محلهها دیده میشد.
جنگ ترکیبی و نقشه شکستخورده دشمن
طی این جنگ، رسانههای بینالمللی و عبری - عربی با طراحی هدفمند، موجی از جنگ روانی علیه ایران به راه انداختند. اختلالات پراکنده در اینترنت، حملات سایبری به سامانههای خدماترسان، شایعهسازی درباره کمبود کالاها و تلاش برای القاء بحران امنیتی در مناطق مرزی، تنها بخشی از این طراحی بود.
برخی حملات سایبری گزارششده در همان روزها شامل تلاش برای نفوذ به سامانه بانکی و اختلال در زیرساختهای اینترنت ثابت و همراه بود که توسط وزارت ارتباطات و مرکز افتا (امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات) خنثی شد. این در حالی است که دشمن امید داشت با تحریک روانی، موجب هجوم مردم به فروشگاهها یا خرید هیجانی ارز و طلا شود؛ سناریویی که پیشتر در کشورهای دیگر با موفقیت نسبی اجرا شده بود؛ اما ایران، با تکیه بر تجربه دفاع مقدس و زیرساختهای تابآوری اقتصادی، توانست این نقشه را در نطفه خنثی کند.
حکمرانی بحران زیر سایه هدایت رهبری
در نخستین روزهای تنش، رهبر معظم انقلاب با بیاناتی آرامشبخش و در عین حال راهبردی، مردم و مسئولان را به هوشیاری، اعتماد به نهادهای داخلی و پرهیز از دامن زدن به التهابهای مصنوعی دعوت کردند. این موضعگیری نهتنها فضای روانی کشور را به سمت ثبات و انسجام سوق داد، بلکه با بازتاب گسترده در رسانههای داخلی و منطقهای، تبدیل به «نقطه اجماع ملی» شد؛ نقطهای که وحدت نخبگان، مسئولان و عموم مردم را حول محور عقلانیت و اقتدار ملی شکل داد.
نقش رهبری در این مقطع صرفاً یک مداخله گفتاری نبود، بلکه استمرار یک خطمشی بلندمدت در مواجهه با بحرانهای ترکیبی محسوب میشد. ایشان سالها پیش، با تبیین نظریه «اقتصاد مقاومتی»، شالوده یک الگوی بومی برای عبور از فشارهای اقتصادی، جنگهای شناختی و بیثباتسازیهای هدفمند را پایهریزی کرده بودند. این جنگ، میدانی واقعی برای آزمون همان مبانی بود: اتکاء راهبردی به ظرفیتهای داخلی، بسیج مردمی بهمثابه عنصر امنیتساز و مدیریت همزمان بحرانهای اقتصادی و امنیتی با عقلانیت و چابکی نهادی.
رهبری نظام نهتنها در عرصه بیانی، بلکه در طراحی معماری کلان حکمرانی در بحران نیز نقش فعالی ایفا کردند. نوع مواجهه نهادهای اقتصادی، رسانهای، امنیتی و خدماترسان در این مقطع، برآمده از یک هماهنگی از پیش طراحیشده و مبتنی بر تجارب گذشته بود؛ تجربهای که ریشه در نگاه تمدنی به امنیت دارد. در این مدل، اولویت با حفظ آرامش اجتماعی، پایداری روانی مردم، تداوم چرخه توزیع کالاها و بیاثر کردن موجهای روانی دشمن است.
هدایت رهبری در این زمینه، نقطه تمایز «مدل ایرانی حکمرانی در بحران» با مدلهای مرسوم غربی است؛ جایی که بهجای اتکا به تبلیغات، بر انسجام حقیقی جامعه و اعتماد عمومی تکیه میشود و دشمن از شکاف اجتماعی و اقتصادی کشور، ناامید میگردد.
حکمرانی دیجیتال در دل بحران
در جریان ۱۲ روز نبرد میان ایران و رژیم صهیونیستی محور مدیریت کشور بر دو ستون کلیدی استوار بود: حفظ امنیت سایبری و تداوم خدمات دیجیتال حیاتی برای مردم و اقتصاد.
1. مقابله سایبری و پایداری شبکهها: در این مدت، ایران با حملات گسترده DDoS مواجه شد که طبق اعلام مدیرعامل شرکت ارتباطات زیرساخت، جریان حملات موسوم به «دیداس» به حدود ۳۰۰–۴۰۰ گیگابیتدرثانیه رسید و بیش از ۱۲ هزار مورد حمله داخلی ثبت شد. با اینحال، زیرساختهای دیجیتال کشور در برابر حملات مقاومت نشان دادند و مدیریت هوشمند ترافیک شبکه، امکان پشتیبانی از سامانههای ضروری را فراهم ساخت.
۲. زیرساختهای مخابراتی و اینترنت ملی: خبرها نشان میدهد که حتی پس از آتشبس، اختلالاتی در اینترنت باقی ماند، مشکلاتی که از سوی مسئولان به دلیل «ملاحظات فنی پس از جنگ سایبری» توجیه شده است. در نشست «اینترنت و آینده ایران» که تیرماه برگزار شد، کارشناسان بر لزوم حکمرانی دیجیتال و توسعه اینترنت ملی تأکید کردند و خواستار پایان سیاستهای مقطعی و محدودیتهای ناگهانی شدند.
۳. سرمایهگذاری در زیرساخت: گزارشی از «پیوست» (Peivast) میگوید جنگ اخیر ثابت کرد که داده و زیرساخت دیجیتال همانند سوخت موتور اقتصاد و امنیت ملی هستند؛ شبکه فیبر نوری، مراکز داده ملی و سامانههای نظارتی بلادرنگ، ستون فقرات این مواجهه موفق بودند. مقاومت زیرساختهای مخابراتی و دادهای ایران، حتی در شرایط تهدید، نشانگر آمادگی برای مدیریت بحرانهای ترکیبی اقتصادی، نظامی و سایبری بود.
۴. سرمایه مشارکت مردمی: دشمن روی شکافهای اجتماعی حساب باز کرده بود، اما آنچه اتفاق افتاد، همبستگی بینظیر بود. گزارشهای میدانی حاکی است که در بسیاری از مناطق، مردم در مساجد، پایگاههای بسیج، هیئات و گروههای جهادی، اقدام به تهیه و توزیع بستههای معیشتی برای خانوادههای کمدرآمد کردند.
برخلاف کشورهای درگیر جنگ، هیچ گزارشی از غارت فروشگاه، درگیری بر سر خرید کالا یا فروپاشی اعتماد عمومی مخابره نشد. این همان «مقاومت نرم» است که دشمن از تحلیل آن ناتوان ماند.
مقایسه تابآوری اقتصادی ایران با رژیم صهیونیستی
بر اساس دادههای رسانهای اقتصادی رژیم صهیونیستی از جمله Calcalist و Globes، هزینه نظامی و اجتماعی جنگ برای رژیم صهیونیستی تنها در هفته اول بالغ بر ۷۲۵ میلیون دلار برآورد شد؛ این رقم میتوانست تا پایان ماه به ۱۲ میلیارد دلار افزایش یابد.
در سوی مقابل، ایران با یک ساختار اقتصادی نیمهمستقل، موفق شد بدون شوک قیمتی، بازار ارز را تقریباً کنترل کند؛ بانک مرکزی حتی عرضه اسکناس را محدود کرد تا بازار از دلالی خالی شود.
بر اساس آمار رسمی اقتصاد آنلاین، قیمت دلار تنها حدود ۵ درصد نوسان داشت و ظرف سه روز تثبیت شد؛ رقمی که در بحرانهای مشابه، به ۲۵ درصد هم رسیده بود.
رسانه ملی در برابر جنگ روایتها
در این نبرد، دشمن بر هیجان، دروغ و تصویرسازی از بحران تکیه کرد؛ اما رسانه ملی و خبرگزاریهای رسمی برخلاف انتظار دشمن بهجای هیجانسازی یا اغراق، رویکرد آرامسازی روانی را در پیش گرفت. این سکوت نسبی، نه از سر ناتوانی، بلکه یک انتخاب راهبردی برای حفظ ثبات ذهنی جامعه بود؛ سکوتی که صدای آن در آرامش بازار، صفهای خالی و خدمات بیوقفه شنیده میشد.
در بسیاری از خبرها، پایداری توزیع برق، گاز، نان و سوخت، با تصاویر واقعی منتشر شد. همچنین واکنش سرد مردم به شایعهپراکنیها در فضای مجازی نشان داد که اعتماد عمومی به رسانه ملی، بهویژه در شرایط بحرانی، همچنان بالا است.
کشورهایی مانند عراق، لبنان، یمن و سوریه که به نحوی درگیر جنگهای نیابتی و اقتصادی هستند، به تجربه ایران بهعنوان الگویی از مقاومت پایدار در میدان ترکیبی نگاه میکنند. این مدل، ترکیبی است از رهبری فعال، اعتماد مردمی، زیرساخت دیجیتال و نهادهای داوطلبانه.
به همین دلیل، بسیاری از کارشناسان عرب معتقدند ایران بدون آنکه مستقیماً وارد فاز تمامعیار نظامی شود، یک پیروزی راهبردی و نمادین کسب کرده است.
پیروزی خاموش، روایت نانوشته
جنگ ۱۲ روزه، گرچه با صدای موشکها آغاز شد، اما با سکوت و ثبات اقتصادی ایران به پایان رسید. پیروزی نهایی نه در قاب تلویزیون؛ که در آرامش خانهها، در استمرار زندگی روزمره و در پایداری نان و آب رقم خورد.
این پیروزی نانوشته، اکنون به الگویی تبدیل شده است که نشان میدهد در دنیای جنگهای بیصدا، ملتهایی پیروزند که ستونهای نرم خود را تقویت کرده باشند.
انتهای خبر/
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!