
شاعری که رهبر انقلاب مشتاق دیدارش بود؛
از حیدربابا تا نغمههای جاویدان شهریار
از «حیدر بابا» تا غزلهای فارسی، شهریار با شعرش زندگی و احساسات انسانی را روایت کرد. او با زبانی ساده و پرمعنا، هنوز بعد از دههها همراه قلب و ذهن مردم است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «تهران نیوز»، «حیدر بابا، دنیا یالان دنیا دی…» این مصرع کوتاه، ساده و در عین حال پرمعنا، شاید برای برخی تنها ترکیبی از کلمات باشد، اما برای مردم آذربایجان و ایران، پژواک روح استاد شهریار است؛ شاعری که با شعر خود، مرز میان زبانها، فرهنگها و نسلها را شکست.
تأثیر مادر و ریشههای عشق به شعر
سید محمدحسین بهجت تبریزی، معروف به شهریار، در تبریز متولد شد و از کودکی علاقهای عمیق به شعر و ادبیات داشت. فرزندش درباره تأثیرگذارترین افراد در مسیر شعری او در گفتوگویی گفته است: «مادرش بر او بیشترین تأثیر را داشت. پدر تعریف میکرد که مادرش هرچند سواد نداشت، اما بسیاری از اشعار را به صورت سینه به سینه و شفاهی به خاطر داشت و گاه هنگام قرائت اشعار، اشک میریخت.» این تأثیر عاطفی و فرهنگی مادر، عشق به شعر را در جان شهریار نهادینه کرد و مسیر او را به سوی وادی شعر هموار ساخت.
شبزندهداری و خلوت شاعرانه
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد شهریار، شبزندهداری و خلوتگزینی او بود. به گفته فرزندش، «شهریار همواره شبزندهدار بود. خلاقیت انسان در خلوتش بروز میکند. مسلماً کسی حالات شهریار در هنگام سرودن اکثر اشعار را ندیده است. من به ندرت و بر حسب تصادف، یکی دو بار دیدم که اکثراً در شب شعری میسرود. به ندرت هم در روز این اتفاق میافتاد. شهریار در خانه یک اتاق مخصوص به خود داشت که در آنجا تنها بود و عمده شبها نیز بیدار بود.» این ساعات طولانی تنهایی، بستر خلق هزاران بیت و غزل شد و باعث شد آثار او به عمق احساسات انسانی نفوذ کنند.
تسلط بر ادبیات فارسی و ترکی
شهریار با تسلط بینظیر بر ادبیات کلاسیک فارسی، از حافظ و سعدی گرفته تا مولوی و شاعران معاصر، توانست سنت ادبی را با نگاه شخصی خود تلفیق کند. همزمان، شعر ترکی او، به ویژه مجموعه معروف «حیدربابا»، تصویری روشن و صادق از زندگی روزمره مردم ارائه میدهد؛ مردمانی که با رنجها، امیدها و آرزوهایشان دست و پنجه نرم میکنند. شعر ترکی شهریار نه تنها بیانگر احساسات انسانی، بلکه حامل فرهنگ و هویت مردم آذربایجان و ایران است.پیوند سنت و نوآوری در شعر شهریارشهریار از قالبها و وزنهای کلاسیک بهره میبرد، اما تجربه زیستی و نگاه شخصی خود را نیز وارد شعر میکرد. این ترکیب باعث شد آثار او همواره تازه و زنده بمانند و با مخاطب معاصر نیز ارتباط برقرار کنند. شهریار نشان داد که شعر میتواند پلی میان گذشته و حال باشد و نسلهای آینده را با تاریخ و فرهنگ خود آشنا کند.
جایگاه شهریار نزد بزرگان و علاقهمندان
جایگاه او در ادبیات معاصر ایران برجسته بود. حضرت آیتالله خامنهای در تاریخ ۷/۲/۱۳۷۷ در دیدار با جوانان گفتند: «در هر قالب شعری به چند نفر علاقه دارم و در غزل از سه نفر نام میبرم که یکی از آنها شهریار است. از شعر شهریار خیلی خوشم میآمد و با ایشان هم آشنا بودم. البته من بعد از انقلاب با ایشان آشنا شدم، قبل از انقلاب هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشتیم.»اواخر تیرماه سال ۱۳۶۶، هنگام سفر رئیسجمهور به استان آذربایجان شرقی، حضرت آیتالله خامنهای دیداری ویژه با شهریار داشتند. شب شعری در محل استانداری برگزار شد و ورود شهریار با احترام و صمیمیت همراه بود. شاهدان نقل میکنند: آیتالله خامنهای با ورود استاد از جا برخاست و با لبخند گفت: «از علاقههای زندگیام زیارت حضرت عالی بود و الحمدلله امشب موفق شدم.» شهریار نیز با سیمایی بشاش، چشم در چشم ایشان دوخت و کمکم حلقه اشک دور چشمانش نمایان شد. او زیر لب گفت: «پسر عموجان! اباالفضل مایی، تو هم مثل اباالفضل دستت را دادی در راه اسلام و امام و انقلاب. آخر این چه شقاوتی است که با این دست چنین کنند؟»این دیدار جلوهای انسانی و عاطفی از شخصیت شهریار و ارتباطش با تاریخ معاصر ایران را به نمایش گذاشت.
شعرهای عاشقانه و عشقی شهریار
عشق و شور انسانی از محورهای اصلی شعر شهریار است. او توانست احساسات عاشقانه را با لطافت و زیبایی وصفناپذیری بیان کند؛ هم در غزلهای فارسی و هم در اشعار ترکی. غزلهای او، سرشار از شور و امید، فراق و وصال، و عمق عاطفی است که مخاطب را با خود همراه میکند. شهریار در این اشعار، عشق را نه تنها به معشوق، بلکه به انسان، طبیعت و زندگی نشان میدهد و آن را با زبانی ساده اما پرمعنا به تصویر میکشد. نمونههای برجستهای از این آثار، غزلهایی است که همزمان دارای ظرافتهای ادبی کلاسیک و طراوتی مدرن هستند، و احساسات شاعر را مستقیم به دل مخاطب منتقل میکنند.
میراث شهریار؛ پلی میان فرهنگها و نسلها
شهریار با شعر خود نشان داد که ادبیات و فرهنگ، ابزاری قدرتمند برای پیوند نسلها و فرهنگها است. او با همزمان شعر گفتن به فارسی و ترکی، هویت دو زبانی خود را حفظ کرد و به شکلی زنده ارائه داد. این ویژگی، آثار او را برای ایرانیان و آذربایجانیها محبوب و تأثیرگذار کرده است و ثابت میکند که شعر مرز نمیشناسد و قدرت انتقال احساس انسانی را دارد.
۳۷ سال از درگذشت این مرد پیر و عاشق میگذرد اما وقتی شعرهایش را میخوانیم، گویی هنوز کنارمان نشسته است؛ اصلا تمام اشعارش را با صدای خودش در ذهنمان میآوریم:آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرابیوفا حالا که من افتادهام از پا چرانوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدیسنگدل این زودتر میخواستی حالا چرایا شعر دیگری که از پیری میگوید که حسرت جوانی در دل دارد:پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکندبلبل شوقم هوای نغمه خوانی میکنداو در کلماتش زندگی میکند، در لحظاتی که غم و شادی را با هم میآمیزد و ما را با واقعیتهای ساده و انسانی روبهرو میکند.
منبع: فارس
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!