
وصیتنامه شهید «غلامعلی یداللهزاده خوشابی»؛
شهادت فوز عظیمی است
شهید دفاع مقدس در بخشی از وصیتنامه خویش نوشت: «اگر در این راه پر افتخار شهادت نصیب من نشد به آغوش گرمتان بر میگردم و اگر این افتخار شهادت نصیبم شد هرگز برایم گریه نکنید که شهادت فوز عظیمی است.»
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «تهران نیوز»، شهید «غلامعلی یداللهزاده خوشابی» فرزند «شعبان»، 2 شهریور 1341 در شهر ساری دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 29 خرداد 1360 در آبادان به فیض شهادت نائل آمد. بخشهایی از وصیتنامه شهید را به بهانه سالگرد شهادتش میخوانیم.
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ
آنان که در راه خدا کشته شدند مرده مپندارید؛ بلکه آنان زندهاند و در پیش خدای خود روزی میخورند.
محضر مبارک پدر بزرگوارم، مادر گرامیام، خواهران عزیز و برادر محبوبم سلام عرض میکنم. امیدوارم همه شما خوب باشید و هیچگونه ناراحتی نداشته باشید. پدر عزیزم و مادر گرامیم بر طبق موازین اسلام هر فرد مسلمان وظیفه دارد تا زنده است وصیتی داشته باشد و من وصیتم را شروع میکنم.
پدر جان! کشور عزیزمان اینک از هر طرف در زیر حملههای اعمالان امپریالیسم قرار گرفته؛ آمریکای جهانخوار برای اینکه منافع خود را در ایران از دست داده به عروسک کوکی خود (صدام) دستور داد که با ایران بجنگد؛ از طرف دیگر منافقان و فدائیان ضد خلق و دیگر نیروهای افراطی را هم دستور داده که در داخل کشور رخنه کنند تا انقلاب اسلامی را به شکست کشانند. صدام خونخوار هر روز بهترین جوانان، شیرمردان، پیرزنان و حتی کودکان ما را در مرز به خاک و خون میکشانند.
من در وسط سال تحصیلی میخواستم به جبهه بروم، بعد به خود گفتم پس امتحان خرداد را میدهم و بعد از امتحان انشاءالله به جبهه میروم. انگیزه من از به جبهه رفتن این است که امروز اسلام، قرآن، ناموس ما در خطر است و من برای حفظ مکتبم به جبهه میروم؛ خون ناقابل خودم را در این راه هدیه میکنم تا درخت اسلام را با خونم آبیاری نمایم.
پدر جان! شما باید مرا در این امر الهی ارشاد کنی؛ اگر در این راه پر افتخار شهادت نصیب من نشد به آغوش گرمتان بر میگردم و اگر این افتخار شهادت نصیبم شد هرگز برایم گریه نکنید که شهادت فوز عظیمی است. گریه شما موجب نگرانی من میشود و اگر شما خوشحال باشید من در آنجا سرافرازم.
پدر جان! به شما سفارش میکنم دو برادر کوچکم یکی حسین و دیگر حسن را درس شهادت بیاموز و آنها را مکتبی تمام تربیت کنی؛ به آنها بگو راه برادر شهیدتان را ادامه بدهید.
تو ای مادر! خواهرانم را رسالت زینب (س) را بیاموزی و آنها را مؤمن واقعی و راستین اسلام قرار دهید. در آخر باز هم میگویم برای من شیون و زاری نکنید؛ چون اسلام یک دین شکستناپذیر است و برای پیروزی اسلام باید خونها ریخته شود تا به پیروزی نهایی رسید.
انتهای پیام/
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!